گلهای رنگارنگ ۳۳۴ - بیات اصفهان
(امیدی تهرانی)
سحرگاهان صبا آمد به گلشن
ز بوی گل معطر کرد دامن
همی گفت از زبان حال بلبل
گل من عید شد چشم تو روشن
(ادیب صابر ترمذی)
با حسن باغ و فرّ بهار و جمال گل
نیکوست حال ما که نکو باد حال گل
پر نقش آذری شد و پر صورت پری
باغ از بهار خرم و چشم از جمال گل
گل بوی و باده نوش به دیدار گل
که هست امروز روز باده و امسال سال گل
(فرخی سیستانی)
خوشا عاشقی، خاصه عهد جوانی
خوشا با پریچهرگان زندگانی
خوشا با رفیقان یکدل نشستن
بهم نوش کردن می ارغوانی
درِ شادمانی بود عشق خوبان
بباید گشودن، درِ شادمانی
(ادیب صابر ترمذی)
تویی که مِهر تو در مِهرِگان بهار من است
که چهرهی تو گلستان و لالهزار من است
بهار و سرو و گل و سوسن ای بهار بتان
چو در کنار منی جمله در کنار من است
قرار من همه در زلف تابدار تو باد
که تاب و حلقهی او منزل قرار من است
(سعدی)
سلسلهی موی دوست، حلقهی دام بلاست
هر که در این حلقه نیست، فارغ از این ماجراست
(علیاکبر شیدا)
با ما بیوفا تو که نبودی
پر جور و جفا تو که نبودی
دور از دل ما تو که نبودی
من از دست غمت حبیبم
که مشکل ببرم جان
(علیاکبر شیدا)
بیا عشوه و نازم بین، بیا راز و نیازم بین
منم شمع و تو پروانه، بیا سوز و گدازم بین
نیازارم تو را هرگز، دل عاشقنوازم بین، دل عاشقنوازم بین
بیا شور و شرارم بین، بیا تازهبهارم بین
بیا مستی جاویدان، ز آغوش و کنارم بین
بسوزد بی تو چون شمعی، دل پروانهوارم بین، دل پروانهوارم بین
(کلیم کاشانی)
باد نوروزی به بستان مژدهها آورده است
بلبلان را مایهی برگ و نوا آورده است
گل چهها در باغ خواهد کرد، که از فیض بهار
هر کجا خاری است یك گلشن صفا آورده است