گلهای رنگارنگ ۴۹۴ - بیات اصفهان
گوینده:
آذر پژوهش(واصل کابلی)
ساقیا فصل گل آمد، میِ گلفامِ تو کو
آب تو، آتش تو، پختهی تو، خام تو کو
گفته بودی، به سرت آیم، اگر جان بدهی
خط تو، نامهی تو، پیک تو، پیغام تو کو
(تورج نگهبان)
منم مجنون کویَت، تویی لیلای لیلا
ز شعلهی نگاهت، شده عشقم هویدا
خدایا، خدایا، خدایا
عشق من، من تو را میپرستم
بی تو هرگز ندانم چه هستم
گر روزی عشقت پایان پذیرد
کس جای آن را در دل نگیرد
منم مجنون کویَت تویی لیلای لیلا
ز شعلهی نگاهت، شده عشقم هویدا
خدایا، خدایا، خدایا
بیگانهام خوانی چرا، ای با دل من آشنا
ترکم مکن بهر خدا، تو میبری به خدا، دل مرا
عشق من، من تو را میپرستم
بی تو هرگز ندانم چه هستم
گر روزی عشقت پایان پذیرد
کس جای آن را در دل نگیرد
منم مجنون کویَت، تویی لیلای لیلا
ز شعلهی نگاهت، شده عشقم هویدا
خدایا، خدایا، خدایا
(خرسندی شیرازی)
تا شد از دست، سر طرّهی جانانهی ما
در بر آرام نگیرد، دل دیوانهی ما
بام و دیوار براندازم و ویرانه شَوَم
تا چو خورشید بتابی، تو به ویرانهی ما
منم و گوشهی کاشانه و هجر و شب تار
کاش چون شمع بیایی تو به کاشانهی ما
همه بر باد شد از دست تو ای سیل عظیم
کِشت ما، خرمن ما، کلبهی ما، خانهی ما
(عبدالرحمان جامی)
ای ز تو کوه کوه غم، بر دل مبتلای من
نیست مراد خاطرت، جز غم و جز بلای من
هر مژه کرده جوی خون، بر رخ من روان، ولی
کیست که با تو دم زند، از من و ماجرای من
مهر و وفای من ببین، ترک جفای خود بکن
زان که جفای چون تویی، نیست کم از وفای من
نامهصفت سیاهرو، مانم اگر نه فضل تو
خامهی مغفرت کشد، بر ورق خطای من
باد همیشه تا بوَد، نام و نشان ز بود ما
مسندِ ناز، جای تو، خاک نیاز، جای من
(فروغی بسطامی)
اندوه تو شد وارد کاشانهام امشب
مهمان عزیز آمده در خانهام امشب
از من بگریزید که مِی خوردهام امروز
با من منشینید که دیوانهام امشب