گلهای رنگارنگ ۳۰۳ - همایون

(جمشید ارجمند)

خواهم شوی روزی چو من بسته‌ی دامی
خواهم شوی سیر از جهان، نگرفته کامی
در پای تو افتادم و نامم نبردی
در پای کس افتی چو من نشنیده نامی
خواهم دلت در سینه باشد زار و لرزان
خواهم شبی آیی برم سر در گریبان


(نظامی گنجوی)

شب‌افروزی چو مهتاب جوانی
سیه‌چشمی چو آب زندگانی
لب نوشش چو لعل آب‌داده
دو گیسو چون کمند تاب‌داده
رخش نسرین و بویش نیز نسرین
لبش شیرین و نامش نیز شیرین
نبوسیده لبش را هیچ هستی
به جز پیمانه و آن هم به مستی


(نظامی گنجوی)

بت شیرین‌دهان، بانوی ارمن
خرامد گل به گل، خرمن به خرمن
گهی بر عارض مه پرده پوشد
گهی در خرمن گل باده نوشد

دیدگاه‌ها