گلهای رنگارنگ ۵۵۳ - همایون
گوینده:
آذر پژوهش(رهی معیری)
آب بقا کجا و لب نوش او کجا
آتش کجا و گرمی آغوش او کجا
سیمین و تابناک بوَد روی مه ولی
سیمینه مه کجا و بناگوش او کجا
دارد لبی که مستی جاوید میدهد
مینای می کجا و لب نوش او کجا
خفتم به یاد یار در آغوش گل ولی
آغوش گل کجا و بر و دوش او کجا
بی سوز عشق ساز سخن چون کند رهی
بانگ طرب کجا و لب خاموش او کجا
(علیرضا تبریزی)
الا ای قطرهی اشکی که بر مژگانم آویزی
هزاران عقده بگشایی اگر بر دامنم ریزی
نمیدانم چه میخواهی، چه میگویی، چه میجویی
که گه بر دیده بنشینی و گه از دیده بگریزی
(مولوی)
گلی، یا سوسنی، یا سرو، یا ماهی، نمیدانم
از این آشفتهی بیدل چه میخواهی، نمیدانم
(هوشنگ ابتهاج)
تا تو با منی، زمانه با من است
بخت و کام جاودانه با من است
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است
یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا روم روانه با من است
ناز نوشخند صبح اگر تو شراست
شور گریهی شبانه با من است
هر کساش گرفته دامن نیاز
ناز چشمش این میانه با من است
(هما میرافشار)
میان جمعی، دل من از چه تنهایی
دیوانگیهای تو هم شد تماشایی
گرفته کار من و تو رنگ رسوایی
به کجا بریام، شکستهبالوپر من
چه کند شررت به مشت خاکستر من
عمری ای دل، اسیر غمها بودی
شمع جمع و همیشه تنها بودی
مگو دگر، تو دلا حکایتی ز وفا
بگذر ز آرزویی که دگر هرگز ثمر ندارد
چه کنم که نالههای شب مستی هم اثر ندارد
به پای ما بند بلا نهاده هستی
بود فراق من و تو سکوت و مستی
مکش به صحرای جنون، مرو تو ای دل
به کجا بریام شکسته بال و پر من
چه کند شررت به مشت خاکستر من
عمری ای دل، اسیر غمها بودی
شمع جمع و همیشه تنها بودی
آه، از من دیوانه چه خواهی