گلهای رنگارنگ ۵۵۰ - افشاری
گوینده:
فیروزه امیرمعز(رهی معیری)
لاله دیدم، روی زیبای توام آمد به یاد
شعله دیدم، سرکشیهای توام آمد به یاد
سوسن و گل، آسمانیمجلسی آراستند
روی و موی مجلسآرای توام آمد به یاد
بود لرزان، شعلهی شمعی در آغوش نسیم
لرزش زلف سمنسای توام آمد به یاد
(تورج نگهبان)
بخوان ز نگاهم، که غرق گناهم
بگو چه کنم، گمکردهراهم
ندانم از این دنیا چه خواهم
بگو، تو بگو، رو به که آرم
به دست چهکس دل بسپارم
کجا برم این دل که نباشد
نشان تو ای صبح بهارم
هرکجا پا میگذارم، خاطراتی از تو دارم
بیا وفا را، گذشتهها را، تو بار دیگر، به خاطر آور
دریغا، محبت به دلها نپاید
وفای تو هم با دل ما نپاید
خدا نکند، که به دل دگری، جای تو گیرد
خدا نکند، غم تو به دلم، پایان پذیرد
بیا وفا را، گذشتهها را
تو بار دیگر، به خاطر آور
(رهی معیری)
در چمن پروانهای، آمد ولی ننشسته رفت
با حریفان قهر بیجای توام آمد به یاد
پای سروی، جویباری زاری از حد برده بود
هایهای گریه، در پای توام آمد به یاد
(سیمین بهبهانی)
چون درخت فروردین، پرشکوفه شد جانم
دامنی ز گل دارم، بر چهکس بیافشانم
ای نسیم جانپرور، امشب از سرم بگذر
ورنه این چنین پرگل، تا سحر نمیمانم
لالهوار، خورشیدی، در دلم شکوفا شد
صد بهار گرمیزا، سر زد از زمستانم
(قاآنی شیرازی)
دل شکستهی من، آهش ار اثر دارد
دعا کند، که خدایش شکستهتر دارد
دلم به زلف تو آهی کشید و جانم سوخت
درست شد که به شب، آه دل اثر دارد
بدین امید دلم در رهت به خاک افتاد
که خم شود، سر زلفت ز خاک بردارد
ز سیمِ اشک و زرِ چهرهام توان دانست
که شهر عشق، گدایان معتبر دارد
(سیمین بهبهانی)
بوی یاسمن دارد، خوابگاه آغوشم
رنگ نسترن دارد، شانههای عریانم
شعر همچو عودم را، آتش دلم سوزد
موج عطر از آن رقصد، در دل شبستانم