گلهای رنگارنگ ۵۱۲ - افشاری
گوینده:
آذر پژوهش(پژمان بختیاری)
دیر آمدی ای مه، به کجا بودهای امشب
خوش باش، که دور از بر ما بودهای امشب
سر تا قدم آراسته از شوق و نشاطی
پیداست که پر شور و نوا بودهای امشب
(اسماعیل نواب صفا)
دیشب که تو در خانهی ما آمدهبودی
شه بودی و در بزم گدا آمدهبودی
بنگر ز کجا تا به کجا آمدهبودی
همه عشقی، همه جانی، به خدا جانِ جهانی
همه حُسنی، همه نوری، تو امید دل و جانی
چه شیرینادایی، سراپا وفایی
در بزمِ منِ بی سر و پا آمدهبودی
بنگر ز کجا تا به کجا آمدهبودی
در خلوت ما عقدهگشا، مه به صفا، مست وفا، آمدهبودی
امشب تو کجایی، چه بلایی
به کجا جلوهنمایی، جانانهی مایی
هرجا که روی در بر ما باز بیایی
امّید صفایی، امّید صفایی
(پژمان بختیاری)
خورشیدصفت وقت سحر آمدی اما
کس از تو نپرسد که کجا بودهای امشب
بازآ که جمال تو خطاپوش تو گردد
ور خود همه دنیای خطا بودهای امشب
(رهی معیری)
دور از تو هر شب تا سحر، گریان چو شمع محفلم
تا خود چه باشد حاصلی، از گریهی بیحاصلم
چون سایه دور از روی تو، افتادهام در کوی تو
چشم امیدم سوی تو، وای از امید باطلم
در عشق و مستی دادهام، بود و نبود خویشتن
ای ساقی مستان بگو، دیوانهام یا عاقلم
(پژمان بختیاری)
مستانه چو پوزش طلبد چشم تو، غم نیست
از ما اگر ای ماه جدا بودهای امشب
بیزار شدم من ز خود ای ماه چو دیدم
بیزار ز ارباب وفا بودهای امشب