با همکاری: الهه، حسین قوامی، امیرناصر افتتاح، فرهنگ شریف
شعر ترانه: رهی معیری
آهنگ ترانه: مهدی خالدی
اشعار متن برنامه: فخرالدین عراقی
گوینده: آذر پژوهش
============================================
(فخرالدین عراقی)
نگارا بی تو برگ جان ندارم
سر كفر و غم ایمان ندارم
به امید خیالت می دهم جان
وگرنه طاقت هجران ندارم
============================================
(رهی معیری)
نه راحت از فلک جویم، نه دولت از خدا خواهم
وگر پرسی چه میخواهی
تو را خواهم، تو را خواهم
تو را جویم، تو را جویم
نمیخواهم که با سردی، چو گل خندم ز بیدردی
دلی چون لاله با داغ محبت آشنا خواهم
تو را خواهم، تو را خواهم
تو را جویم، تو را جویم
چنان با جان من ای غم درآمیزی که پنداری
تو از عالم مرا خواهی، من از عالم تو را خواهم
تو را خواهم، تو را خواهم
تو را جویم، تو را جویم
به سودای محالم ساغر می خنده خواهد زد
نیابد تا نشان از خاک من آینه رخساری
اگر پیمانه عیشی درین ماتمسرا خواهم
رهی خاکستر خود را همآغوش صبا خواهم
من از عالم تو را خواهم، تو را خواهم، تو را خواهم
============================================
(فخرالدین عراقی)
مرا گفتی که فردا روز وصل است
امید زیستن چندان ندارم
غمت هر لحظه جان میخواهد از من
چه انصاف است، چندین جان ندارم
============================================
(فخرالدین عراقی)
یاران قفسم را به ابد در مگشایید
ما را بگذارید و به پرواز درآیید
من بندهی او هستم و دلشادم از این بند
زین بیشتر افسانهی باطل مسرایید
من تشنهی دردم نروم از پی درمان
او آب حیات است خرابم ننمایید
گلگشت و تماشا همه از آن شما باد
از پای من این بند که دارم مگشایید
============================================
(؟)
من آن شمعم که با آتشزبانی
خمش ماندم خموش جاودانی
اگر چه هست از آتش زبانم
ولی نشنید کس هرگز فغانی
============================================
(؟)
گلی، یا سوسنی، یا سرو، یا ماهی، نمیدانم
از این آشفتهی بیدل چه میخواهی، نمیدانم