گلهای رنگارنگ ۵۷۹ - نوا

(معینی کرمانشاهی)

در عهد ما ای بی‌خبران، عیش و نوش عمر گذران
شور و حال آشفته‌سران، عزم گرم صاحب‌نظران
کو؟ کو؟
در جمع ما ای همسفران، داغ و درد صاحب‌هنران
راه و رسم روشن‌بصران، آه و اشک خونین‌جگران
کو؟ کو؟
دل‌ها سرد و جان پردرد و
جهان ز گرمی افتاده، سری نمانده آزاده
نی‌زن بی نی، ساقی بی می
عزم گرم صاحب‌نظران، آه و اشک خونین‌جگران
کو؟ کو؟
شراب و شعر و آهنگی، نمیزند به دل چنگی
صفای چشمه‌ساری، نمانده در بهاری
نشاط روز و شب رفته
ز چهره ها طرب رفته
به کار باده‌نوشان، نمانده اعتباری
جهان ز گرمی افتاده، سری نمانده آزاده
نی‌زن بی نی، ساقی بی می
عزم گرم صاحب‌نظران، آه و اشک خونین‌جگران
کو؟ کو؟


(نادر نادرپور)

چه شد که ماه مراد از کرانه‌ای نرسید
شبی رسید و حریف شبانه‌ای نرسید
از آن که نام خوشش نقش لوح گردون بود
به دست خاک‌نشینان نشانه‌ای نرسید
چگونه ریخت شفق خون روشنایی را
که پای صبح به هیچ آستانه‌ای نرسید
چنان ز پنجە‌ی بیداد شور نغمه گریخت
که بانگ چنگ به داد ترانه‌ای نرسید
غبار غصه بر آئینه‌ها فرود آمد
ولی نسیم نشاط از کرانه‌ای نرسید
به اشک پنجره دم‌سردی خزان خندید
لهیب آه گل از گرمخانه‌ای نرسید
مگر بهار جوان را سلامت از کف رفت
که پیر گشت و به وصل جوانه‌ای نرسید
زمین سخاوت خورشید را به سخره گرفت
که آب صافی نورش به دانه‌ای نرسید
چنان پرنده‌ی مهر از خدنگ کینه گریخت
که هرچه رفت به هیچ آشیانه‌ای نرسید
مرا به پاس وفا پایمال دشمن کرد
به دست دوست به از این بهانه‌ای نرسید

دیدگاه‌ها