گلهای رنگارنگ ۵۶۰ - چهارگاه
گوینده:
فیروزه امیرمعز(تورج نگهبان)
بگذار تا از سینهی سنگینات ای کوه
یک کوه، رازِ مانده را بیرون بریزم
بگذار تا در قالب محو زمانها
طرح هزاران نقش گوناگون بریزم
میدانی از دوران دیرین
بس قصههای تلخ و شیرین
بگذار ای دریا، که امواج تو گوید
در ما نشیبی یا فرازی گر که بوده است
بگذار انسانهای قرن ما بدانند
رازی که گوش آسمان آن را گشوده است
میدانی از دوران دیرین
بس قصههای تلخ و شیرین
ذوق و هنر، شعر و اثر، گویاترین افسانه اینجاست
اینجا همان مهد یلان، میراث بس شاهنشهیهاست
بگذار ای دریا، که امواج تو گوید
در ما نشیبی یا فرازی گر که بوده است
بگذار انسانهای قرن ما شناسند
راهی که کوروش بهر انسانها گشوده است
میدانی از دوران دیرین
بس قصههای تلخ و شیرین
(حافظ)
مژده ای دل، که دگر باد صبا باز آمد
هدهد خوشخبر از طرْف سبا باز آمد
برکش ای مرغ سحر نغمهی داوودی باز
که سلیمانِ گل از بادِ هوا باز آمد
لاله بویِ میِ نوشین بشنید از دم صبح
داغ دل بود و به امّید دوا باز آمد
مژده ای دل که دگر باد صبا باز آمد
هدهد خوشخبر از طرْف سبا باز آمد