گلهای رنگارنگ ۳۳۳ - بیات اصفهان
گوینده:
روشنک(فروغی بسطامی)
شیوهی نوشینلبان، چهره نشان دادن است
پیشهی اهل نظر، دیدن و جان دادن است
چون به لبش میرسی، جان بده و دم مزن
نرخ چنین گوهری، نقد روان دادن است
(علیاکبر شیدا)
با ما بیوفا تو که نبودی
پر جور و جفا تو که نبودی
دور از دل ما تو که نبودی
بی مهر و وفا تو که نبودی
من از دست غمت حبیبم
كه مشکل ببرم جان
(حافظ)
گلبرگ را به سنبل مُشکین نقاب کن
یعنی كه رخ بپوش و جهانی خراب کن
بگشا به عشوه نرگس مست خراب را
از رشک، چشم نرگس رعنا پر آب کن
(حافظ)
صبح است ساقیا، قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام بادهی گلگون خراب کن
ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد
ساقی به دور بادهی گلگون شتاب کن
خورشید مِی ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب كن
کار صواب بادهپرستی است، حافظا
بر خیز و روی عزم به کار صواب کن
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن
دور فلك درنگ ندارد شتاب کن
(حافظ)
ما سرخوشیم و بادهی ما در پیاله کن
بدمست را به غمزهی ساقی حواله کن
در جام ما بادهی چون آفتاب ریز
بر روی روز، سنبل شب را کُلاله کن