گلهای رنگارنگ ۳۲۷ث - همایون

(بهادر یگانه)

آن‌که میخانه‌ی این گنبد مینایی از اوست
ساغر و باده از او، مستی و شیدایی از اوست
شعله‌ی سرکش شمع و پر پروانه از او
رنگ و بوی گل از او، خوبی و زیبایی از اوست
گر چه رسوای جهان‌ایم، به جان خرسندیم
نام از او، ننگ از او، رندی و رسوایی از اوست
نوش‌خندِ لبِ هر غنچه‌ی خونین‌دل از او
درد و داغ دل هر لاله‌ی صحرایی از اوست
همچو آیینه اگر محو تماشای توییم
ای سیه‌چشم، جمال تو تماشایی از اوست


(علی‌اکبر شیدا)

عقرب زلف کجت با قمر قرینه
کیه کیه در می‌زنه من دلم می‌لرزه
ای پری بیا، در کنار ما، جان خسته را مرنجان
نرگس مست تو و بخت من خرابه
تا قمر در عقربه کار ما چنینه
در رو با لنگر می‌زنه من دلم می‌لرزه
از برم مرو، خصم جان مشو، تا فدای تو کنم جان
بخت من از تو و چشم تو از شرابه

دیدگاه‌ها