با همکاری: ناهید، ایرج، حسین قوامی، رضا ورزنده، امیرناصر افتتاح، همایون خرم، حبیبالله بدیعی، جواد معروفی
شعر ترانه: حافظ
اشعار متن برنامه: حافظ، فرصت شیرازی، صائب تبریزی
گوینده: آذر پژوهش، رضا معینی
============================================
(حافظ)
گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
سلطان جهانم به چنین روز غلام است
گو شمع میآرید در این جمع که امشب
در مجلس ما ماه رخ دوست تمام است
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گلاندام حرام است
گوشم همه بر قول نی و نغمهی چنگ است
چشمم همه بر لعل لب و گردش جام است
در مجلس ما عطر میآمیز که ما را
هر لحظه ز گیسوی تو خوشبوی مشام است
============================================
(حافظ)
گفتم کِیام دهان و لبت کامران کنند
گفتا به چشم، هرچه تو گویی چنان کنند
گفتم خراج مصر طلب میکند لبت
گفتا در این معامله کمتر زیان کنند
گفتم به نقطهی دهنت خود که بُرد راه
گفت این حکایتی است که با نکتهدان کنند
گفتم صنمپرست مشو، با صمد نشین
گفتا به کوی عشق، هم این و هم آن کنند
گفتم شراب و خرقه نه آیین مذهب است
گفت این عمل به مذهب پیر مغان کنند
گفتم هوای میکده غم میبرد ز دل
گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند
گفتم ز لعل نوشلبان پیر را چه سود
گفتا به بوسهی شکرینش جوان کنند
گفتم که خواجه کی به سر حجله میرود
گفت آن زمان که مشتری و مه قران کنند
گفتم دعای دولت او ورد حافظ است
گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند
============================================
(فرصت شیرازی)
تا که در سلسلهی زلف تو آویختهایم
رشتهی مهر هر سلسله بافتهایم
بازوی صبر و شکیبایی ما زان بشکست
که به سرپنجهی عشق تو درآویختهایم
پای بر دیدهی ما گر بگذاری بینی
چه گوهرها که به پای قدمت ریختهایم
دل ما خون شده از حسرت لعل لبت
تا به چشم که به خونابهدل آویختهایم
============================================
(حافظ)
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایهی آن سرو روان ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند
ما که رندیم و گدا، دیر مغان ما را بس
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین
کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافی است
طبع چون آب و غزلهای روان ما را بس
============================================
(صائب تبریزی)
یاد ایامی که با هم آشنا بودیم ما
همخیال و همصفیر و همنوا بودیم ما
چون دو برگ سبز کز یک دانه سر بیرون کند
یکدل و یکروی، در نشو و نما بودیم ما
معنی یک بیت بودیم از طریق اتحاد
چون دو مصرع، گرچه در ظاهر جدا بودیم ما
دوری منزل حجاب اتحاد ما نبود
داشتیم از هم خبر در هرکجا بودیم ما
اختر ما سعد بود و روزگار ما سعید
از سعادت زیر بال یک هما بودیم ما