با همکاری: مرضیه، فریدون حافظی، جواد معروفی
شعر ترانه: نواب صفا
آهنگ ترانه: انوشیروان روحانی
اشعار متن برنامه: توحیدی شیرازی، صائب تبریزی، فصیحی هروی
گوینده: فیروزه امیرمعز
============================================
(توحیدی شیرازی)
کاری مکن که رو به در آسمان نهم
هر تیر نالهای که بود در کمان نهم
کاری مکن که نیمشب از رخنهی قفس
راه گریز پیش دل ناتوان نهم
============================================
(نواب صفا)
زندگانیها جدا از شادمانیها نیارزد
بی تو ای دنیای شادی، زندگانیها نیارزد
شب سیه، ابر پاره پاره
ندیده کس، زندگی دوباره
دل و جانا، سر و زر را، همه در پای تو ریزم
نبوَد طاقت دوری، نبوَد پا بگریزم
شب سیه، ابر پاره پاره
ندیده کس، زندگی دوباره
قصهی نوخوانده منم
جام تهیمانده منم
اگر پس از من، رسد به گوشت، ترانهی من
بدان که اشکی، نبوده جز تو، بهانهی من
شب سیه، ابر پاره پاره
ندیده کس زندگی دوباره
============================================
(توحیدی شیرازی)
بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست
خانه بر هم زدن این دل دیوانه ز چیست
حالت سوخته را سوختهدل داند و بس
شمع دانست که جان دادن پروانه ز چیست
============================================
(صائب تبریزی)
چشم مستت چه کند با من بیمار امشب
این دل تنگ من و این تن تبدار امشب
آخر ای اشک دل سوختهام را مددی
که به جز ناله مرا نیست پرستار امشب
بیش از این مرغ سحر خون به دل ریش مکن
که به کنج قفسام چون تو گرفتار امشب
سیل اشکم همه دفترچهی ایام بشست
نرود نقش تو از پردهی پندار امشب
بودم امید، چه آری به سرم سایهی مهر
آفتابی شود از سایه پدیدار امشب
بسته شد هر در امید به هر جا که زدم
چارهجویی کنم از خانهی خمار امشب
محتسب خوشدل از آن است که یکباره زند
کوس رسوایی ما بر سر بازار امشب
============================================
(فصیحی هروی)
جان بی رخ او درد دل غمزده داند
ماتمزده حال دل ماتمزده داند
کوه غم فرهاد ز من پرس فصیحی
اندوه دل غمزده را غمزده داند