با همکاری: ناهید، حسین قوامی، مجید نجاحی، جواد معروفی
شعر ترانه: بهادر یگانه
آهنگ ترانه: جواد معروفی
اشعار متن برنامه: بهادر یگانه، حافظ، صباحی بیدگلی
گوینده: آذر پژوهش
============================================
(بهادر یگانه)
از چشم میآلودت سرمستم و مدهوشم
با جام نگاه تو پیمانه نمینوشم
چون ساغر می هرشب، در میکده میگردم
با مست همآوازم، با عشق همآغوشم
============================================
(بهادر یگانه)
قسم به خدا، به نور صفا، به اشک گرم، به آه سرد
به دلهای سراپا درد، به مجنون بیابانگرد
به ساغر می، به نالهی نی
به چشمان دلسیهات، به گردش جام نگهات
به سودای آن سری که ز شوق، زند بوسه بر غبار رهت
به آغوش گرم و دلکش تو، به رخسار همچو آتش تو
به مستان جام عشق خدا، به پیمان عشق و عهد وفا، به رندان خانقاه صفا
به دلهای رسته از دو جهان، به دامان پاک پیر مغان، به غوغای بزم میکدهها
که چون ساغر به جوشم، که چون نی در خروشم
به موی سیاه تو سوگند، به موج نگاه تو سوگند
به طوفان اشک دو چشمم، که شوید گناه تو سوگند
به عشقت ای مانده اسیر در بند سحر، به گریبان افق لبخند سحر
به شور و نواهای مستی، به آشوب دریای هستی
قسم بر خداوند کعبه، به حقجویی و حقپرستی
که عشق و امیدم تو هستی
به ساغر می، به ناله نی
============================================
(بهادر یگانه)
از جلوه نمیافتم، آیینهی جمشیدم
از جوش نمیمانم، من خون سیاووشم
با لرزش گیسویت آشفتهتر از موجم
با لعل سخنگویت چون غنچهی خاموشم
چون لاله همه داغم، چون ژاله همه اشکم
چون شعله همه سوزم، چون باده همه جوشم
============================================
(حافظ)
هزار شکر که دیدم به کام خویشات باز
تو را به كام خود و با تو خویش را دمساز
غم حبیب نهان به ز جستجوی رقیب
که نیست سینهی ارباب کینه محرم راز
بدین سپاس که مجلس منوّر است به دوست
گرت چو شمع بسوزم، پای دار و بساز
چه فتنه بود که مشاطهی قضا انگیخت
که کرد نرگس مستش سیه به سرمهی ناز
============================================
(صباحی بیدگلی)
بر زمین کوی جانان نقش پای تازهای است
گویی آن ناآشنا را آشنای تازهای است
کیست میدانی صباحی گلستان عشق را
داستان کهنه را دستانسرای تازهای است