با همکاری: عهدیه، علیاکبر گلپا، امیرناصر افتتاح، حبیبالله بدیعی، ایرج محلوجی
شعر ترانه: بهادر یگانه
آهنگ ترانه: نصرالله زرینپنجه
اشعار متن برنامه: رهی معیری
گوینده: آذر پژوهش
============================================
(رهی معیری)
ما نقد عافیت به می ناب دادهایم
خار و خس وجود به سیلاب دادهایم
رخسار یار گونهی آتش از آن گرفت
کاین لاله را ز خون جگر آب دادهایم
آن شعلهایم کز نفس گرم سینهسوز
گرمی به آفتاب جهانتاب دادهایم
در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت
جان در هوای گوهر نایاب دادهایم
کامی نبردهایم از آن سیمتن رهی
از دور بوسه بر رخ مهتاب دادهایم
============================================
(بهادر یگانه)
چون ساغر پر ز میام، لبریز شراب ویام
من نالهی گرم نیام، گرمی بخشم دلها را
من لالهی خونجگرم، شمع شب بی سحرم
سر تا به قدم شررم، سوزد آهم دنیا را
دیگر از آتش من خاکستری مانده به جا
وندر این لانهی غم، مشت پری مانده به جا
ای غمت محرم من، گرچه نداری غم من
خو گرفته به غمت، این دل بیهمدم من
امشب ز اشک خود چو غوغا میکنم
بر دامن شام سیه سر مینهم
وز گریه دامانش چو دریا میکنم
من شمع سوزانم به اشک من مخند
میگریم و از سوز دل
در خلوت آرام تو صد شعله برپا میکنم