گلهای رنگارنگ ۳۵۴ – دشتی

دانلود گلهای رنگارنگ ۳۵۴

با همکاری: عبدالوهاب شهیدی، جواد معروفی
شعر ترانه: رهی معیری
آهنگ ترانه: درویش‌خان
اشعار متن برنامه: نصرالله فلسفی، حافظ، مولانا، ابوسعید ابوالخیر
گوینده: مهناز شهرانی
============================================

(نصرالله فلسفی)

ز گل‌زار گیتی به گاه بهار
پدید آمدن چون گل از شاخسار
سحرگه در آغوش باد سحر
پریدن ز شاخی به شاخ دگر
ز مستی سر از پای نشناختن
به دوشیزگان چمن تاختن
گهی بوسه بر چشم نرگس زدن
گه از زلف سنبل پریشان شدن
گه از ناشکفته گل آویختن
گهی اشک با ژاله آمیختن
زمانی شدن در دل لاله تنگ
ز خود بی‌خبر گشتن از بوی و رنگ
چو باد خزان تاخت بر بوستان
پراکنده شد گل ز باد خزان
پریشان شدن زان پراکندگی
دریدن چو گل دامن زندگی
چنین است آیین پروانگان
خوشا آن‌که چونین گذارد جهان
هوس نیز ماند به پروانه‌ای
که مست است هر دم ز پیمانه‌ای
نه هرگز به یک جای گیرد درنگ
نه دامان خرسندی آرد به چنگ
کشد هر زمان نازی از نوگلی
گه از لاله‌ای گاهی از سنبلی
سرانجام نایافته کام را
سپارد ره تیر و بهرام را
سوی چرخ گردنده گیرد شتاب
مگر تا در آنجا شود کامیاب
============================================

(حافظ)

در خرابات مغان نور خدا می‌بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
کیست دردی‌کش این میکده یارب که درش
قبله‌ی حاجت و محراب دعا می‌بینم
============================================

(رهی معیری)

ز داغ حسرت در آتشم چو لاله امشب
دمی نیاسایم از غمت ز ناله امشب
بیا که بی آتشین‌لبت به نامرادی
چو لاله نوشم ز خون دل پیاله امشب
مایه‌ی نازی، نغمه‌ی سازی، به دل‌نوازی
فکر دل‌ها کن، چاره‌ی ما کن، که چاره‌سازی
گلی نروید در این چمن، به رنگ و بویت
فروغ شب‌های ما بوَد، ز شمع رویت
به لب رسد جان بی‌دلان، ز آرزویت
لطف یزدانی، صبح خندانی، به دل‌ستانی
گلبن حسنی، چشمه‌ی نوری، امید جانی
============================================

(حافظ)

کیست دردی‌کش این میکده یارب که درش
قبله‌ی حاجت و محراب دعا می‌بینم
جلوه بر من مفروش ای ملک‌الحاج که تو
خانه می‌بینی و من خانه‌خدا می‌بینم
سوز دل، اشک روان، ناله‌ی شب، آه سحر
این همه از نظر لطف خدا می‌بینم

============================================
(مولوی؟)

مستم، خرابم، بی‌خودم، منع‌ام مکن، عیبم مگو
افتان و خیزان می‌روم، می‌بین و این با کس مگو
ای عارف بی‌خویشتن، خرده منه بر عاشقان
دیوانه‌واری می‌روم، خانه به خانه، کو به کو
من مست از آن باده نی‌ام، که محتسب منع‌ام کند
مست از شراب وحدت‌ام، فایق شده از رنگ و بو
============================================

(مولوی)

جان جهان، دوش کجا بوده‌ای
نی غلط‌ام، در دل ما بوده‌ای
دوش ز هجر تو جفا دیده‌ام
ای که تو سلطان وفا بوده‌ای
رنگ رخ خوب تو بر تو گواست
در حرم لطف خدا بوده‌ای
============================================

(ابوالسعید ابوالخیر)

مجنون و پریشان توام دستم گیر
سرگشته و حیران توام دستم گیر
هر بی سر و پای دستگیری دارد
من بی سر و سامان توام دستم گیر
============================================

(مولوی؟)

بستان قدح، در کش که مغ من ساقی‌ام
لافم شنو، هر لحظه‌ای گویم که آبم نی سبو
مستم، خرابم، بی‌خودم، منع‌ام مکن، عیبم مگو
افتان و خیزان می‌روم، می‌بین و این با کس مگو
============================================

(حافظ)

خواهم از زلف بتان نافه‌گشایی کردن
فکرِ دور است، همانا که خطا می‌بینم
هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
با که گویم که درین پرده چه‌ها می‌بینم

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *