با همکاری: عبدالوهاب شهیدی، حبیبالله بدیعی، جواد معروفی
شعر ترانه: معینی کرمانشاهی
آهنگ: عارف قزوینی
اشعار متن برنامه: عارف قزوینی، سعدی، فروغی بسطامی
گوینده: آذر پژوهش
============================================
(عارف قزوینی)
چه آذرها به جان از عشق آذربایجان دارم
من این آتش خریدارش به جانم تا که جان دارم
============================================
(معینی کرمانشاهی)
تا نام ایران در جهان باد، پاینده آذربایجان باد
پاینده آذربایجان باد، تا این جهان باد
هر سر که دارد شور وطن را
از هر گزندی در امان باد، تا این جهان باد
وطن امید من، وطن پناه من
این اشک و آه من، باشد گواه من
این خاکِ ما همپایهی خورشید تابان باد، تا جهان باد
ای ایران به کامت دورِ این آسمان باد
در این وطن زبان چو برگشودم
خوش این سخن که از وطن سرودم
ای عمر من، ای جان من، ای شور جاویدان من
عشق من و امید من، ایران من، ایران من
============================================
(سعدی)
من آن نیام که دل از مهر دوست بردارم
وگر ز کینهی دشمن به جان رسد کارم
نه روی رفتنم از خاک آستانهی دوست
نه احتمال نشستن، نه پای رفتارم
در آن قضیه که با ما به صلح باشد دوست
اگر جهان همه دشمن شود چه غم دارم
گرم هزار تَعَنُّت کنی و طعنه زنی
من این طریق محبت ز دست نگذارم
به عشق روی تو اقرار میكند سعدی
همه جهان به درآیند گو به انکارم
============================================
(فروغی بسطامی)
من این عهدی که با موی تو بستم
به مویت گر سر مویی شکستم
پس از عمری به زلفت عهد بستم
عجب سررشتهای آمد به دستم