با همکاری: عبدالوهاب شهیدی، جواد معروفی
شعر ترانه و آهنگ: شیدا
اشعار متن برنامه: خاجوی کرمانی، رازی اصفهانی
گوینده: آذر پژوهش
============================================
(؟)
گوهر عشق من از اشک به دست آوردم
دل به دریا زدم، این صید به شست آوردم
عشق، دین من و آزادگی آیین من است
با خود این تحفه من از روز الست آوردم
دولتم بین، که شدم خاکنشین بر ره دوست
این بلندی نه من از همت پست آوردم
بذل موجود، بود غایت جود ای شه حسن
جان فدای تو، ببین آنچه که هست آوردم
============================================
(خواجوی کرمانی)
گفتا تو از کجایی، که آشفته مینمایی
گفتم منم غریبی، از شهر آشنایی
گفتا سر چه داری، کز خود خبر نداری
گفتم بر آستانت، دارم سر گدایی
گفتا کدام مرغی، کز این مقام خوانی
گفتم که خوشنوایی، از باغ بینوایی
گفتا جوی نیارزی، گر زهد و توبه ورزی
گفتم که توبه کردم، از زهد و پارسایی
گفتا به دلربایی، ما را چگونه دیدی
گفتم چو لاله و گل در بزم دلربایی
============================================
(رازی اصفهانی)
به هر کجا گذری، کوی عاشقانهی ماست
حدیث مسجد و دیر و حرم بهانهی ماست
هر آنچه مینگرم، آفتاب طلعت اوست
هر آنچه میشنوی، نغمهی ترانهی ماست
نشان خانه گرفتم ز یار و گفت به لطف
دل شکستهی عاشق، همیشه خانهی ماست
============================================
(علیاکبر شیدا)
الا ساقیا ز راه وفا، به شیدای خود جفا کم نما
که سلطان ز لطف، ترحم کند به حال گدا
چو اردیبهشت، جهان گشته باز
تو ای دلنواز، به بُستان خرام و قامت فراز
که شد جلوهات، چمن را طراز
ای که به پیش قامتت، سرو چمن خجل شده
سوسن و گل به پیش تو، بندهی منفعل شده
تا به کی از غمت گدازم، ای صنم، سوزم و بسازم
حبیبم، طبیبم، ز عشقت چه سازم