با همکاری : حسین قوامی، حبیبالله بدیعی، مرتضی محجوبی
شعر ترانه: میرزا حبیب خراسانی
اشعار متن برنامه: معتمد نشاط اصفهانی، حافظ، نظامی گنجوی، عبدالحسین جلالیان یزدی، خاجوی کرمانی
گوینده: روشنک
============================================
(معتمد نشاط اصفهانی)
طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد
در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد
روشنان فلکی را اثری در ما نیست
حذر از گردش چشم سیهی باید کرد
نه همین صفزده مژگان سیه باید داشت
به صف دلشدگان هم نگهی باید کرد
============================================
(میرزا حبیب خراسانی)
هر شب من و دل تا سحر، در گوشهی میخانهها
داریم از دیوانگی، با یکدگر افسانهها
اندر شمار بیدلان، در حلقهی بیحاصلان
نی در حساب عاقلان، نی در خور فرزانهها
از سینه برده کینهها، آیینه کرده سینهها
دیده در آن آیینهها، عکس رخ جانانهها
سنگ ملامت خوردهها، از کودکان آزردهها
دلزندهها، تنمردهها، فرزانهها، دیوانهها
نی در پی اندیشهها، نی در خیال پیشهها
چون شیرها در بیشهها، چون مورها در لانهها
============================================
(حافظ)
شنیدم که چون غم رساند گزند
خروشیدن دف بود سودمند
============================================
(نظامی گنجوی)
مغنی کجایی که وقت گل است
ز بلبل چمنها پر از غلغل است
همان به که خونم به جوش آوری
دمی چنگ را در خروش آوری
بیا ساقی آن می که جانپرور است
دل خسته را همچو جان در خور است
============================================
(عبدالحسین جلالیان یزدی)
بده کز جهان خیمه بیرون زنم
سراپرده بالای گردون زنم
============================================
(خواجوی کرمانی)
یک امروز و با یکدگر مِی خوریم
چو فرصت نباشد دگر کی خوریم
که آنها که بزم طرب ساختند
به بزم طرب هم نپرداختند