با همکاری : مرضیه، روحالله خالقی، علی تجویدی
شعر ترانه: معینی کرمانشاهی
اشعار متن برنامه: اهلی شیرازی، خواجوی کرمانی
گوینده: روشنک
============================================
(اهلی شیرازی)
خوش آنکه تو باز آیی و من پای تو بوسم
چون سایهی زلف تو قدمهای تو بوسم
هرجا که تو روزی نفسی جای گرفتی
آنجا روم و گریهکنان جای تو بوسم
============================================
(معینی کرمانشاهی)
جای آن دارد که چندی هم رهِ صحرا بگیرم
سنگ خارا را گواه این دل شیدا بگیرم
موبهمو دارم سخنها، نکته.ها از انجمنها
بشنو ای سنگ بیابان، بشنوید ای باد و باران
با شما همرازم اکنون
با شما دمسازم اکنون
شمع خودسوزی چو من، در میان انجمن
گاهی اگر آهی کشد دلها بسوزد
یک چنین آتشبهجان، مصلحت باشد همان
با عشق خود تنها شود تنها بسوزد
من یکی مجنون دیگر، در پی لیلای خویشم
عاشق این شور و حال عشق بیپروای خویشم
تا به سویش ره سپارم، سر ز مستی بر ندارم
من پریشانحال و دلخوش، با همین دنیای خویشم
============================================
(خواجوی کرمانی)
همچو شمعم به شبستان حرم یاد کنید
یا چو مرغم به گلستان ارم یاد کنید
روز شادی همهکس یاد کند از یاران
یاری آنست که ما را شب غم یاد کنید
گر چنان است که از دلشدگان میپرسید
گاهگاهی ز من دلشده هم یاد کنید
چشم دارم که من خستهی دلسوخته را
گاهی از چشم گهربار قلم یاد کنید
بلبل خستهی بیبرگ و نوا را آخر
به نسیم گلی از باغ کرم یاد کنید
سوخت در بادیه از حسرت آبی خواجو
زان جگرسوخته در بیت حرم یاد کنید
============================================
(اهلی شیرازی)
من اگر شکستهعهدم، تو وفای خود نگه کن
به خطای من چه بینی، به عطای خود نگه کن
به درون نامرادان، منگر به تیرهبختی
تو که کعبهی مرادی، به صفای خود نگه کن
============================================
(اهلی شیرازی)
خوش آنکه تو باز آیی و من پای تو بوسم
چون سایهی زلف تو، قدمهای تو بوسم
هرجا که تو روزی نفسی جای گرفتی
آنجا روم و گریهکنان جای تو بوسم
روی تو تصور کنم و لاله و گل
در حسرت رخسار دلآرای تو بوسم