گلهای رنگارنگ ۵۱۲ب – افشاری


دانلود گلهای رنگارنگ ۵۱۲ب

با همکاری: پوران، گلپا، محمودی خوانساری، حبیب‌الله بدیعی، مرتضی محجوبی، جواد معروفی، فرهنگ شریف، جلیل شهناز، منصور صارمی، جهانگیر ملک، علیرضا ایزدی

اشعار متن برنامه: پژمان بختیاری، رهی معیری، فصیحی هروی، علیرضا تبریزی، مظفر حسین
شعر ترانه: نواب صفا
گوینده: آذر پژوهش
============================================

(پژمان بختیاری)

دیر آمدی ای مه به کجا بوده‌ای امشب
خوش باش كه دور از بر ما بوده‌ای امشب
سر تا قدم آراسته از شوق و نشاطی
پیداست كه پر شور و نوا بوده‌ای امشب
============================================

(نواب صفا)
دیشب که تو در خانه‌ی ما آمده بودی
شه بودی و در بزم گدا آمده بودی
بنگر ز کجا تا به کجا آمده بودی
همه عشقی، همه جانی، به خدا جان جهانی
همه حُسنی، همه نوری، تو امید دل و جانی
چه شیرین‌ادایی، سراپا وفایی
در بزم من بی سر و پا آمده بودی
بنگر ز كجا تا به كجا آمده بودی
در خلوت ما عقده‌گشا، محو صفا مست وفا آمده بودی امشب تو کجایی، چه بلایی، به کجا جلوه نمایی، جانانه‌ی مایی
هرجا که روی در بر ما باز بیایی، امید صفایی
============================================

(پژمان بختیاری)
خورشید‌صفت وقت سحر آمدی اما
کس از تو نپرسد كه کجا بوده‌ای امشب
بازآ که جمال تو خطاپوش تو گردد
ور خود همه دنیای خطا بوده‌ای امشب
============================================

(رهی معیری)
دور از تو هر شب تا سحر، گریان چو شمع محفلم
تا خود چه باشد حاصلی، از گریه‌ی بی‌حاصلم
چون سایه دور از روی تو، افتاده‌ام در کوی تو
چشم امیدم سوی تو، وای از امید باطلم
در عشق و مستی داده‌ام، بود و نبود خویشتن
ای ساقی مستان بگو، دیوانه‌ام یا عاقلم
============================================

(پژمان بختیاری)
مستانه چو پوزش طلبد چشم تو غم نیست
از ما اگر ای ماه جدا بوده‌ای امشب
بیزار شدم من ز خود ای ماه چو دیدم
بیزار ز ارباب وفا بوده‌ای امشب
============================================

(فصیحی هروی)
دل از ولایت غم بار بسته می‌آید
چو موج بر سر طوفان نشسته می‌آید
کسی که راه محبت نرفته کی داند
که کار بار ز پای شکسته می‌آید
شهید رسم دیاری شوم که بعد از مرگ
طبیب بر سر بالین خسته می‌آید
============================================

(مظفر حسین)
دل و جان ز تن برون شد، تو همان به جا نشسته
شده ما ز خویش بیرون، تو به جای ما نشسته
به عبث پی نصیحت، برِ ما نشسته ناصح
كه ز بی خودی ندانم، ننشسته یا نشسته
============================================

(علیرضا تبریزی)
چه می‌پرسی ز فریادی که پنهان در گلو دارم
که مهر خامُشی بر لب ز بیم آبرو دارم
میان گریه می‌خندم، میان خنده می‌گریم
خدا را با خیال خویش این سان گفتگو دارم
گر از سنگ جفا بال و پرم بشکست غم نبود
که با بشکسته بالی باز پای جستجو دارم
============================================

(مظفر حسین)
من دور از آشنا را همه خون ز دیده آید
چو ببینم آشنایی بر آشنا نشسته
تو ز ما شکسته پایان مگذر چو بی‌وفایان
که ز پیش آشنایان نروند نانشسته