با همکاری: الهه، عبدالوهاب شهیدی، همایون خرم، جلیل شهناز، جواد معروفی
اشعار متن برنامه: منصوره اتابکی (زهره) ، سعدی، نورالدین محمد ظهوری ترشیزی، کلیم کاشانی، سعدی، زینبالنسا
شعر ترانه: رهی معیری
گوینده: آذر پژوهش
============================================
(رهی معیری)
وای از شب من
شب چون فراز آید افسانهساز آید
آید ز تنهایی، جان بر لب من
وای از شب من
من شمع لرزانم، از شب گریزانم
کز غم فزون گردد، تاب و تب من
وای از شب من
شب چون فراز آید، افسانهساز آید
آید ز تنهایی، جان بر لب من، وای از شب من
شبها به غم مبتلا شوم، با مرغ شب همنوا شوم
از بینوایی جویم به میخانه هر شبت
تا بوسهای نوشم از لبت
نوشینلب من، وای از شب من، وای از شب من
هر شب ز اشک ستارهها، افتد به جانم شرارهها، بی نام رویت
دل بی تو لبریز خون شود، دور از تو هر شب فزون شود
تاب و تب من، وای از شب من، وای از شب من
مراد من از جهان تویی، مهربان تویی
شمع محفل من، شادی دل من، در جهان تویی
حدیث دل با خدا کنم، نالهها كنم
تا به ناله تو را، با شکستهدلان آشنا کنم
جان ریزم به پای تو، میمیرم برای تو
دیگر چه خواهی؟ دل سوی تو بنگرد، با یاد تو بگذرد
روز و شب من، وای از شب من، وای از شب من
شبها به غم مبتلا شوم، با مرغ شب همنوا شوم
از بینوایی جویم به میخانه هر شبت
تا بوسهای نوشم از لبت
نوشینلب من، وای از شب من، وای از شب من
============================================
(زهره)
من عاشقم بر من منه نامی دگر
دیوانهام کن ساقیا از گردش جامی دگر
در رهگذار آرزو، با شاهد و شمع و سبو
هر دم نهم در راه تو از تار جان دامی دگر
با سرخوشان نوشلب، خواهم که روز آرم به شب
تا بگذرانم با طرب، روز دگر شامی دگر
خوش آتشی دارم به تن، کز سوز عشق خویشتن
آتش زنم یکباره من، در خرمن خامی دگر
آغاز و انجام جهان، عشق است پیش عاشقان
ای زهره زین خوشتر مدان، آغاز و انجامی دگر
============================================
(سعدی)
ما به روی دوستان از بوستان آسودهایم
گر بهار آید و گر باد خزان آسودهایم
گر به صحرا دیگران از بهر عشرت میروند
ما به خلوت با تو ای آرام جان آسودهایم
برق نوروزی گر آتش میزند در شاخسار
ور گلافشان میکند در بوستان آسودهایم
باغبان را گو اگر در گلستان آلالهایست
دیگری را ده که ما با دلستان آسودهایم
============================================
(نورالدین محمد ظهوری ترشیزی)
بیا ساقیا مگذر آن روز را
بده آتش عافیتسوز را
اسیر خمارم، شرابی کجاست
دلم بر دلم سوخت، آبی کجاست
ز غم مردهام، زندهام، چیستم؟
ستم چند، بیچارهی کیستم؟
============================================
()
مرا خوار کردی زهی اعتبار
ولی دل عزیز است خوارش مدار
دل است این که عجز و نیاز آورد
تو را بر سر خشم و ناز آورد
============================================
(کلیم کاشانی)
مرا مسوز که نازت ز کبریا افتد
چو خس تمام شود شعله هم ز پا افتد
دلم ز همرهی اشک وا نمیماند
نه آتش است که از کاروان جدا افتد
============================================
(کلیم کاشانی)
با من آمیزش او الفت موج است و کنار
دمبهدم با من و پیوسته گریزان از من
روز و شب با من و پیوسته گریزان از من
============================================
(سعدی)
هرکس به تماشایی، رفتند به صحرایی
ما را که تو منظوری، خاطر نرود جایی
یا چشم نمیبیند یا راه نمیداند
هر کو به وجود تو دارد ز تو پروایی
گویند رفیقانم، در عشق چه سر داری
گویم که سری دارم، در باخته در پایی
امّید تو بیرون برد از دل همه امّیدی
سودای تو خالی کرد از سر همه سودایی
============================================
(زیب النسا)
آنان که در نگاه تو ناز آفریدهاند
بهر دل شکسته نیاز آفریدهاند
شمعایم و خواندهایم خط سرنوشت خویش
ما را برای سوز و گداز آفریدهاند
Podcast: Play in new window | Download (60.8MB)
Comments
درود بر شما