گلهای رنگارنگ ۲۴۵ – همایون

دانلود گلهای رنگارنگ ۲۴۵

با همکاری: بنان، مرتضی محجوبی، روح‌الله خالقی، پرویز یاحقی، لطف‌الله مجد
اشعار متن برنامه: فخرالدین عراقی، سعدی شیرازی، محمد بی‌ریای گیلانی (شیدا)
شعر ترانه: رهی معیری
گوینده: بهرام سلطانی، روشنک

============================================

(فخرالدین عراقی)

بی روی تو عاشقت رخ گل چه کند
بی بوی خوشت به بوی سنبل چه کند
آن کس كه به جام عشق تو سرمست است
انصاف بده، به مستی مُل چه کند

============================================

(سعدی شیرازی)

من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم
تو به یک جرعه‌ی دیگر ببری از دستم
هر چه کوته‌نظرانند بر ایشان پیما
که حریفان ز گل و من ز تامل مستم
به حق مهر و وفایی که میان من و توست
که نه مهر از تو بریدم، نه به کس پیوستم

============================================

(سعدی شیرازی)

آمدی، وه که چه مشتاق و پریشان بودم
تا برفتی ز برم صورت بیجان بودم
نه فراموشیم از ذکر تو خاموش نشاند
که در اندیشه‌ی اوصاف تو حیران بودم
به تولای تو در آتش محنت چو خلیل
گوییا در چمن و لاله و ریحان بودم
تا مگر یک نفسم بوی تو آرد دم صبح
همه‌شب منتظر مرغ غزل‌خوان بودم
سعدی از جور فراغت همه روز این می‌گفت
عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم

============================================

(محمد بی‌ریای گیلانی (شیدا))

خواهم ای گل خار گردم، تا به دامانت نشینم
یا اگر خواهی، به چشم دشمن جانت نشینم
گر بریزی خون من، با غمزه گردم لعل احمر
تا چو گردنبند بالای گریبانت نشینم
گر سیه‌بخت و سیه‌فامم، خوشا بر من که روزی
خال گردم، در کنار لعل خندانت نشینم

ور نماند غیر مشتی استخوان از پیکر من
شانه گردم، در خم زلف پریشانت نشینم
می‌دهی خاکسترم را گر به باد نامرادی
سایه گردم، زیر پای شمع رخشانت نشینم
سایه‌ام گر محو گردد پیش خورشید جمالت
خواب نوشین سحر گردم، به مژگانت نشینم
گر شوی بیدار و بگشایی ز هم پیوند مژگان
فتنه گردم، ناز گردم، پشت چشمانت نشینم
عاقبت روزی که از شیدا اثر باقی نماند
شعر گردم، در دهان شکّرافشانت نشینم

============================================

(رهی معیری)

تا به کی از این دل‌آزاری‌ها
کار بی‌دلان بود زاری‌ها
خونین‌تر از لاله و گل، دل از وفاداری شد
جز غم ندیدم ثمری، از این وفاداری‌ها
ای شعله‌ی مهر و وفا، آفت جان و تنی
چند ای بلای تن و جان، آتش به دل‌ها فكنی
ای خاک پایت، تاج سر من
بر خاک راهی، گاهی نگاهی، ای دلبر من
دور از تو ریزد، چشم تر من
خونابه‌ی دل، در ساغر من
بازآ که بی رویت، بهار عمرم دی شد
شب جوانی طی شد

============================================

(فخرالدین عراقی)

در دور شراب و جام و ساقی همه اوست
در پرده مخالف و عراقی همه اوست
گر زانکه به تحقیق نظر خواهی کرد
نامی است بدین و آن و باقی همه اوست

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *