با همکاری: بنان، حبیبالله بدیعی، روحالله خالقی، مرتضی محجوبی، جلیل شهناز
اشعار متن برنامه: سعدی شیرازی، حافظ شیرازی
شعر ترانه: تورج نگهبان
گوینده: ایراندخت پرتوی
============================================
(سعدی شیرازی)
چه خوش است بوی عشق از نفس نیازمندان
دل از انتظار خونین، دهن از امید خندان
اگر از کمند عشقت بروم، کجا گریزم
که خلاص بی تو بندست و حیات بی تو زندان
نفسی بیا و بنشین، سخنی بگو و بشنو
که قیامت است چندان، سخن از دهان خندان
============================================
(تورج نگهبان)
خدایا عشقی خواهم، چون شراره سوزان، هر شب،
مگر افتد از آهم، صد شراره بر جان، یارب،
فغان از جانم خیزد از آتش تب
مرا چو شمعی گردان، که تا به شب گیرم جان،
زنم به دل آتشها، به شوق عشقی سوزان،
به یک نسیم سحر، شوم ز دیده نهان
تو چون ستارهای سرگردان،
در آسمان عشقم گردان،
به جستجوی جانان
شرابی دِه زان جام مستیآفرینم،
مگر از غم جان بِرَهم،
مستی یابم، جلوهها ببینم
خاموشم منه، باده ده،
بیخبر از هستی،
همچو می در جوشم کن
شمعم کن شبی ز آتشت،
گر نسوزم یکجا،
خود سحر خاموشم کن
رنج هستی تا کی،
جامی ده مرا بیخبر از دنیا،
فارغ از این هوشم کن
بیان کند رنج مرا هر شب بانگ نایی،
امشب تا بِرَهم زان می غم،
نغمهها در گوشم کن
گویی بسته به هم، این دل و غم همچو تار و پودم،
پروا از که کنی، از چه کنی،
بار غم بر دوشم کن
============================================
(سعدی شیرازی)
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
============================================
(حافظ)
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم
نیست در کس کرم و وقت طرب میگذرد
نازنینی که به رویش می گل گون نوشیم
گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی
لاجرم ز آتش حرمان و هوس در جوشیم
میکشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم
حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم
============================================
(سعدی شیرازی)
آستین بر روی و نقشی در میان افکندهای
خویشتن پنهان و شوری در جهان افکندهای
هر یکی نادیده از رویت نشانی میدهد
پرده بردار ای که خلقی در گمان افکندهای
Podcast: Play in new window | Download (40.4MB)