با همکاری: قوامی، مرتضی محجوبی، حبیبالله بدیعی، جلیل شهناز
آهنگ: حسین یاحقی
اشعار متن برنامه: فخرالدین عراقی، سعدی شیرازی، عبدالحسین ذوالریاستین شیرازی، همای شیرازی
شعر ترانه: اسماعیل نوابصفا
گوینده: روشنک
============================================
(فخرالدین عراقی)
به یک گره که دو چشمت در ابروان انداخت
هزار فتنه و آشوب در جهان انداخت
زلف تو با عاشقان چه شعبده ساخت
که هرکه جان و دلی داشت در میان انداخت
============================================
(سعدی شیرازی)
چه باز در دلت آمد كه مهر برکندی
چه شد كه یار قدیم از نظر بیفكندی
ز حد گذشت جدایی میان ما ای دوست
هنوز وقت نیامد كه باز پیوندی؟
============================================
(عبدالحسین ذوالریاستین شیرازی مونسعلیشاه)
کفر و دین در بر عشاق نکوکار یکی است
کعبه و بتکده و سُبحه و زُنّار یکی است
اگر از دیدهی تحقیق به عالم نگری
عشق و معشوقه و عاشق، دل و دلدار یکی است
تا که در میکده من پای نهادم دیدم
اهل آنجا همه مست می و هشیار یکی است
ما همه چون نی و تو خود همه دم نایی ما
چون حقیقت نگری این همه گفتار یکی است
با همه خلق جهان صلحم و اندر بر من
جور اغیار و سر مرحمت یار یکی است
مختلف گرچه بود درد من و درمانش
خوش دلم زآنکه طبیبم یک و عطار یکی است
============================================
(همای شیرازی)
تا به دامان تو ما دست تولی زدهایم
به تولای تو بر هر دو جهان پا زدهایم
در خور مستی ما رطل و خم و ساغر نیست
ما از آن بادهکشانیم که دریا زدهایم
============================================
(اسماعیل نوابصفا)
ای جوانی، رفتی ز دستم
در خون نشستم
جوانی کجایی، چرا رفتی
که من از تو طرفی نبستم
غم پیری نبُوَد دیری
که در هم شکستم
جوانی را، ز کف دادهام رایگانی
کنون حسرت برم روز و شب بر جوانی
نه هشیار و نه مستم
ندانم که چه هستم
جوانی چو رفتی تو ز دستم
ندیدم سود از جوانی در زندگانی
چه حاصل از زندگانی، دور از جوانی
جفاها کشیدم، دردا که دیدم
از مهربانان نامهربانی
غمت را، نهفتم در سینه اما
با کس نگفتم راز نهانی
ندیدم سود از جوانی در زندگانی
چه حاصل از زندگانی، دور از جوانی
تویی جلوهی شبابم
که چون جویمت نیابم
امیدم، کجایی، کجایی؟
اگر در برم نیایی
بسازم با سوز هجر و داغ جدایی
Podcast: Play in new window | Download (38.5MB)