گلهای رنگارنگ ۲۳۸ – بیات اصفهان

دانلود گلهای رنگارنگ ۲۳۸

با همکاری: قوامی، عبدالعلی وزیری، مرتضی محجوبی، علی‌نقی وزیری، حسین‌علی وزیری‌تبار، حسن کسایی
اشعار متن برنامه: مولانا، سیف‌ فرغانی، فخرالدین عراقی
گوینده: روشنک

============================================

(مولانا)

چنان مستم، چنان مستم، من امروز
که از چنبر برون جستم، من امروز
چنان چیزی که در گفتن نیاید
چنان استم، چنان استم، من امروز
بشوی ای عقل دست خویش از من
که در مجنون بپیوستم من امروز
نمی‌دانم کجایم، نمی‌دانم کجایم، لیک فرخ
مقامی کاندر او هستم من امروز

============================================

(سیف فرغانی)

بپوشان رخ و دل‌ربایی مکن
دگر با کسان آشنایی مکن
به چشم سیه، خون مردم مریز
به روی چو مه، دل‌ربایی مکن

============================================

(فخرالدین عراقی)

طره‌ی یار، پریشان چه خوش است
قامت دوست، خرامان چه خوش است
از می عشق دلی مست و خراب
همچو چشم خوش جانان چه خوش است
در خرابات، خراب افتاده
عاشق بی‌سروسامان چه خوش است
آن دل شیفته‌ی ما بنگر
در خم زلف پریشان چه خوش است
یوسف گمشده‌ی ما را بین
کاندر آن چاه زنخدان چه خوش است
لذت عشق بتم از من پرس
تو از آن بی‌خبری، كان چه خوش است
تو چه دانی که شکرخنده‌ی او
از دهان شکرستان چه خوش است
چه شناسی که می و نقل به هم
از لب آن بت خندان چه خوش است
یار ساقی و عراقی باقی
وه که این عیش بدین‌سان چه خوش است

============================================

(مولانا)

بشنو از نی چون حکایت می‌کند
وز جدایی‌ها شکایت می‌کند
کز نیستان تا مرا ببریده‌اند
از نفیرم مرد و زن نالیده‌اند
سینه خواهم شرحه‌شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم
هر کسی از ظن خود شد یار من
وز درون من نجست اسرار من
سِرّ من از ناله‌ی من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
آتش است این بانگ نای و نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد

Comments

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *