گلهای رنگارنگ ۲۲۲ – همایون

دانلود گلهای رنگارنگ ۲۲۲

با همکاری: بنان، جواد معروفی
اشعار متن برنامه: فخرالدین عراقی، حسنعلی رفیعا
شعر ترانه: رهی معیری
گوینده: روشنک

============================================

(فخرالدین عراقی)

در کوی خرابات کسی را که نیاز است
هشیاری و مستیش همه عین نماز است
آنجا نپذیرند صلاح و وَرَع امروز
آنچ از تو پذیرند در آن کوی نیاز است
اسرار خرابات به جز مست نداند
هشیار چه داند که در این کوی چه راز است
تا مستی رندان خرابات بدیدم
دیدم به حقیقت که جز این کار مجاز است
خواهی که درون حرم عشق خرامی
در میکده بنشین که ره کعبه دراز است
از میکده‌ها ناله‌ی جان‌سوز برآمد
در زمزمه‌ی عشق ندانم که چه ساز است
چون بر در میخانه مرا بار ندادند
رفتم به در صومعه، دیدم که فراز است
آواز ز میخانه بر آمد که عراقی
درباز تو خود را، که در میكده باز است

============================================

(حسنعلی رفیعا)

چشم مستت چه کند با من بیمار امشب
این دل تنگ من و این تن تب‌دار امشب
آخر ای اشک دل سوخته ام را مددی
که به جز ناله مرا نیست پرستار امشب
بیش از این مرغ سحر خون به دل ریش مکن
که به کنج قفسم چون تو گرفتار امشب
سیل اشکم همه دفترچه‌ی ایام بشست
نرود نقش تو از پرده‌ی پندار امشب
بودم امید چو آیی به سرم سایه‌ی مهر
آفتابی شود از سایه پدیدار امشب
بسته شد هر در امید به هر جا که زدیم
چاره‌جویی کنم از خانه‌ی خمار امشب
محتسب خوش‌دل از آن است که یکباره زدند
کوس رسوایی ما بر سر بازار امشب

============================================

(رهی معیری)

ندانمت به که مانی، که آفت دل و جانی
کمان‌ابرویی، سیه‌مژگانی
نکوتر از مه روشن، گل رویت
سیه‌تر از شب عاشق، سر مویت
بهشتی، بهاری، دریغا ستمگریاری
ندانی باری، رهِ دلداری
گل و سرو و سوسن، تویی، تو
بلای جانِ من، تویی، تو
گمان کردم که درمان دل زارم تو باشی
ندانستم که معشوق دل‌آزارم تو باشی
چو آگاهی ای ماه من، از آه من
سوی عاشق نظر کن
چو دادم جان، بی روی تو، در کوی تو
بر خاک من گذر کن
بهار من، گر چه همچون ماهی
بر نکویان شاهی، دل‌سیاهی
تو را ای مه، همچو خاک راهم
مِهرت از جان خواهم تا چه خواهی
سپردم دل به گیسویت
ای گل مستم به بویت

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *