گلهای رنگارنگ ۴۲۵ – ماهور

دانلود گلهای رنگارنگ ۴۲۵

با همکاری: پوران، حسین قوامی، جلیل شهناز، اصغر بهاری، امیرناصر افتتاح
آهنگ: جواد معروفی
شعر ترانه: رهی معیری
اشعار متن برنامه: مولانا، حافظ، هلالی جغتایی، عاشق اصفهانی، صائب تبریزی
گوینده: آذر پژوهش

============================================

(مولانا)

در دیده‌ی من شمع شب‌افروز تویی
یاران هستند لیک دل‌سوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی

============================================

(مولانا)

معشوقه به سامان شد، تا باد چنین بادا
غم‌خواره‌ی یاران شد، تا باد چنین بادا
عید آمد و عید آمد، یاری که رمید آمد
عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا

============================================

(رهی معیری)

آمده است پیام از سوی گل، باد نوبهاری
کز شراب گلگون بایدت کام دل برآری
لب گل به خنده وا شد
که صبا به دل‌نوازی
ز دلش گره‌گشا شد
پای هر گلی بلبلی، ناله‌ی حزین دارد
بهر دل‌فریبی چنان، ناله‌ای چنین دارد
بیا که بوسم جای گل، رخ تو نازنین را
بیا که نوشم از لبت، شراب آتشین را
با وصلت جان بها ندارد، بی رویت گل صفا ندارد
شور مستی بخشد خنده‌ی دل‌ربایت
باده را کی باشد گرمی بوسه‌هایت
عید من رخ زیبایت، جان دهم به تمنایت
گر به گل‌گشت چمن آیی، گُل فشانم به سراپایت

============================================

(حافظ)

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

============================================

(هلالی جغتایی)

آمد بهار و خوش‌دلم از رنگ و بوی گل
آن به که مِی کِشم دو سه روزی به روی گل
اين دم که بوی دلکش گل می‌دهد نسيم
بس دلکش است گشت گلستان به بوی گل
خوش آن که يار باشد و من در حريم باغ
من سوی او نظر فکنم، او به سوی گل
گل دیدم، آرزوی کسی در دلم فتاد
کز دیدنش کسی نکند آرزوی گل
ديدم رخش، هلالی، و آسوده شد دلم
از جست‌وجوی لاله و از گفت‌و‌گوی گل

============================================

(عاشق اصفهانی)

جدا از روی آن شمع شب‌افروز
خداوندا چه شب‌ها می‌کنم روز
به عیدی بوسه‌ای بخشای ما را
که هر روز تو بادا عید نوروز

============================================

(صائب تبریزی)

نوبهاران را اگر میخانه‌ها در پرده نیست
از کدامین باده رنگین می‌کند رخسار، گُل
دارد از شبنم بهار آیینه‌اش در پیش روی
بس که رفت از دیدن رخسار او از کار، گُل

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *