با همکاری: بنان، همایون خرم، جواد معروفی، روحالله خالقی
آهنگ: روحالله خالقی
شعر ترانه: بیژن ترقی
اشعار متن برنامه: نظام وفا کاشانی، ابوالحسن ورزی
گوینده: روشنک
============================================
(نظام وفا کاشانی)
هرکجا دل رو کند آخر بیاید سوی او
قبلهی دلها کجا باشد به غیر از کوی او
============================================
(ابوالحسن ورزی)
آمد، آمد اما در نگاهش آن نوازشها نبود
چشم خوابآلودهاش را مستی رویا نبود
نقش عشق و آرزو، از چهرهی دل شسته بود
عکس شیدایی، در آن آیینهی سیما نبود
لب همان لب بود، اما بوسهاش گرمی نداشت
دل همان دل بود، اما مست و بیپروا نبود
در دل بیزار خود جز بیم رسوایی نداشت
گرچه روزی همنشین جز با من رسوا نبود
در نگاه سرد او، غوغای دل خاموش بود
برق چشمش را، نشان از آتش سودا نبود
دیدم، آن چشم درخشان را ولی در این صدف
گوهر اشکی که من میخواستم پیدا نبود
بر لب لرزان من، فریاد دل خاموش بود
آخر آن تنها امید جان من تنها نبود
جز من و او دیگری هم بود اما ای دریغ
آگه از درد دلم زان عشق جانفرسا نبود
============================================
(بیژن ترقی)
تا بهار دلنشین، آمده سوی چمن
ای بهار آرزو، بر سرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار، بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود، کلبهی ویران من
تا بهار زندگی، آمد بیا آرام جان
تا نسیم از سوی گل، آمد بیا دامنکشان
چون سپندم بر سر، آتش نشان بنشین دمی
چون سرشکم در کنار، بنشین نشان سوز نهان
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبهی ویران من
بازآ ببین در حیرتم، بشکن سکوت خلوتم
چون لالهی تنها ببین، بر چهره داغ حسرتم
ای روی تو آیینهام، عشقت غم دیرینهام
بازآ چو گل در این بهار، سر را بِنِه بر سینهام
Podcast: Play in new window | Download (30.2MB)