گلهای رنگارنگ ۴۷۲

دانلود گلهای رنگارنگ ۴۷۲

با همکاری: همایون خرم، مرضیه، محمدرضا شجریان

رهبر ارکستر: همایون خرم
آواز: محمدرضا شجریان (سیاوش)
ترانه: معینی کرمانشاهی
غزل و باقی اشعار: سعدی
گوینده: فیروزه امیرمُعز

============================================

(سعدی)

كس در نیامده است بدین خوبی از دری
دیگر نیاورد چو تو فرزند مادری

خورشید اگر تو روی نپوشی فرو رود
گوید دو آفتاب نگنجد به كشوری

============================================

(معینی کرمانشاهی)

خاطرات عمر رفته، در نظرگاهم نشسته
در سپهر لاجوردی، آتش آهم نشسته
ای خدای بی‌نصیبان، طاقتم ده، طاقتم ده

قبله‌گاه ما غریبان، طاقتم ده، طاقتم ده

ساغرم شكست ای ساقی، رفته‌ام ز دست ای ساقی
ساغرم شكست ای ساقی، رفته‌ام ز دست ای ساقی

در میان طوفان، بر موج غم نشسته منم
در زورق شكسته منم، ای ناخدای عالم

تا نام من رقم زده شد، یك‌باره مهر غم زده شد، بر سرنوشت آدم
ساغرم شكست ای ساقی، رفته‌ام ز دست ای ساقی

تو تشنه‌كامم كشتی، در سراب ناكامی‌ها، ای بلای نافرجامی‌ها
نبرده لب بر جامی، می‌كشم به دوش از حسرت، بار مستی و بدنامی‌ها

بر موج غم نشسته منم، در زورق شكسته منم، ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد، یک‌باره مهر غم زده شد، بر سرنوشت آدم

ساغرم شكست ای ساقی، رفته ام ز دست ای ساقی
حكایت از چه كنم؟ شكایت از كه كنم؟
كه خود به دست خود آتش بر دل خون شده‌ی نگران زده‌ام
حكایت از چه كنم؟ شكایت از كه كنم؟

كه خود به دست خود آتش بر دل خون شده‌ی نگران زده‌ام
بر موج غم نشسته منم، در زورق شكسته منم، ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد، یک‌باره مهر غم زده شد، بر سرنوشت آدم
تو تشنه‌كامم كشتی، در سراب ناكامی‌ها، ای بلای نافرجامی‌ها

نبرده لب بر جامی، می‌كشم به دوش از حسرت، بار مستی و بدنامی‌ها
بر موج غم نشسته منم، در زورق شكسته منم، ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد، یک‌باره مهر غم زده شد، بر سرنوشت آدم
ساغرم شكست ای ساقی، رفته‌ام ز دست ای ساقی

============================================

(سعدی)

اول منم كه در همه عالم نیامده است
زیباتر از تو در نظرم هیچ منظری
یا خود به حسن روی تو كس نیست در جهان
یا هست و نیستم ز تو پروای دیگری

============================================

(سعدی)

حسن تو دایم بدین قرار نماند
مست تو پیوسته در خمار نماند
ای گل خندان نوشكفته نگه دار
خاطر بلبل كه نوبهار نماند
هم بدهد دور روزگار مرادت
ور ندهد جور روزگار نماند
سعدی شوریده بی‌قرار چرایی
در پی چیزی كه برقرار نماند

============================================

(سعدی)

انصاف می‌دهم كه لطیفان و دلبران
بسیار دیده ام، نه بدین لطف و دلبری
همراه من مباش كه حسرت خورند خلق
در دست مفلسی چو ببینند گوهری

Podcast: Play in new window | Download (38.8MB)

Subscribe: RSS | More