با همکاری قوامی فاختهای، محجوبی، حبیبالله بدیعی، فرهنگ شریف
آهنگساز: علی اکبر شیدا
شاعر : حاج میرزا حبیب خراسانی، رهی معیری
گوینده: روشنک، سلطانی
============================================
(حاج میرزا حبیب خراسانی)
گفتمش هندوی زلفت، گفت طراری کند
گفتمش جادوی چشمت، گفت عیاری کند
گفتمش لعل تو خواهد کرد کام دل روا؟
باز گفت آری کند لیکن به دشواری کند
گفتمش هندوی سرمستت بود دائم خراب
گفت مخمور است و گاهی نیز خماری کند
گفتم آن ترک قدحنوشت بود پیوسته مست
گفت در مستی نگاهش گاه هشیاری کند
گفتمش آخر کند درد دل ما را دوا
لعل خندانش تبسم کرد و گفت، آری کند
============================================
(علی اکبر شیدا)
در کفت دارم دلی
خوارش بکن، زارش بکن
تا توانی روز و شب
پیوسته آزارش بکن، زارش بکن
بر شکنج جلوهی گیسو به زنجیرش ببند
در هوای نرگس جادو گرفتارش بکن
گر نمیباشد سزای بندگی بهر فروش
در کف بردهفروشان سوی بازارش بکن
وعدهی وصلش بده اما بکن با او خلاف
هرچه میدانی دروغ و عشوه در کارش بکن
بندهای بخشیدمت، گر ناپسند آید ترا
یا بزن یا بند کن، یا بر سر دارش بکن
چون ستمکش بندگان نزد ستمگر خواجهگان
خسته و بشکسته و بیقدر و مقدارش بکن
============================================
(رهی معیری)
تو سوز آه من ای مرغ شب چه میدانی؟
ندیدهای شب من تاب و تب چه میدانی؟
به من گذار که لب بر لبش نهم ای جام
تو قدر بوسه آن نوشلب چه میدانی؟
چو شمع و گل شب و روزت به خنده میگذرد
تو گریه سحر و آه شب چه میدانی؟
بلای هجر ز هر درد جانگدازتر است
ندیده رنج محبت تعب چه میدانی؟
رهی به محفل عشرت به نغمه لب مگشای
تو دلشکسته نوای طرب چه میدانی؟
Podcast: Play in new window | Download (18.5MB)
Comments
سپاس برای اینهمه زحمت صمیمانه ممنونم
بسیار عالی است این برنامه ی گلها – ارزش موسیقی سنتی مارا حفظ می کند.آفرین بر همت شما – ممنونم
موسیقی یعنی این
قطعه ای که جان ادم را زنده می کند روح ادم را نوازش می دهد
عالیه، یاد دوران دانشجویی افتادم که با نوار کاست وکیفیت پایین، باهاش عالمی داشتیم.